دانش مالی رفتاری (Behavioral Finance) چیست؟ بسیاری از افراد بر این باورند که تنها عوامل کمی بر اقتصاد، بازارهای مالی و قیمتها تأثیر میگذارد؛ اما بر اساس تحقیقات اخیر محققان حوزه اقتصاد و روانشناسی میتوان گفت که بسیاری از الگوهای رفتاری و تصمیمهای اشخاص میتواند بر روند اقتصاد و قیمتها تأثیر بگذارد. این تحقیقات و بررسیها منجر به ایجاد دانشی به نام دانش مالی رفتاری شده که در ادامه به تعریف و توضیح آن میپردازیم.
مالی رفتاری را شاید بتوان کاربرد روانشناسی در دانشهای مالی تعبیر کرد که از دو دهه گذشته موردتوجه قرار گرفته است. مهمترین پژوهش انجامشده در این حوزه مقاله، پروفسور رابرت شیلر با عنوان کثرت عقلایی بود. در این تحقیق شیلر راجع به ترکیدن حباب ایجادشده در قیمت سهام شرکتها، بر اساس معیارهای تاریخی هشدار داده بود. تحقیقات هرش شفرین بیشتر به توسعه دانش مالی رفتاری کمک کرد. کتاب «آن سوی حرص و نگرانی: درک مالی رفتاری و روانشناسی سرمایه گذاری» او نیز بهطور جزئی به این موضوع پرداخت. او معتقد بود که سرمایهگذاران در بازارهای مالی به رویدادهای مثبت بیش از رویدادهای منفی توجه میکنند که سبب خوشبینی بیشازحد در بازار میشود.
پروفسور دانیل کانمن و ورنون اسمیت نیز دانش مالی رفتاری را بهعنوان یکرشته مستقل دانشگاهی ایجاد کردند. پروفسور کانمن در تحقیقات خود عنوان کرد که تصمیمات افراد در شرایط عدم اطمینان بهطور سیستماتیک از تصمیمات پیشبینیشده در تئوریهای اقتصادی فاصله میگیرند. این دو محقق در سال ۱۹۷۹ در مقاله خود به نام «تئوری چشمانداز: تجزیهوتحلیل تصمیم تحت شرایط ریسکی» مدل جدیدی را معرفی کردند. این مدل عنوان میکند که افراد به پیامدهای محتمل در مقایسه با پیامدهای مطمئن کمتر از حد لازم اهمیت میدهند. تئوری چشمانداز، همچنین نحوه ارزیابی سود و زیان توسط افراد را نشان میدهد. در این تئوری، تابع ارزش در منطقه سود بهصورت مقعر و در منطقه زیان بهصورت محدب است؛ یعنی افراد در هنگام قرارگیری در سود، محافظهکارانه و در هنگام ضرر بهصورت غیرمحافظهکار رفتار میکنند. کار مهم دیگری که در این زمینه انجام شده است مطالعات بارن وال بوده است. وال دو گروه سرمایهگذار تعریف کرده است. گروه اول سرمایه گذاران منفعل هستند که ثروت خود را بهصورت منفعلانه و از طریق دریافت ارث یا استفاده از ثروت دیگران کسب کردهاند. گروه دیگر سرمایهگذاران فعال هستند که با انجام فعالیت و پذیرش ریسک، ثروت خود را کسب کردهاند.
درگذشته نظریههای مالی فرض میکردند که سرمایهگذاران در زمان تصمیمگیری بهصورت کاملاً عقلایی و بر اساس اصول اقتصادی عمل میکنند. با این فرض، افراد در هنگام انتخابهای خود تمامی جوانب را در نظر میگیرند و عقلانیترین تصمیم را اتخاذ میکنند؛ اما در واقعیت، رخدادهایی وجود دارد که سبب اخذ تصمیمات غیر عقلایی میشود و تصمیمگیری افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهد و سبب ناکارایی بازارهای مالی و بروز بینظمیهایی میگردد. با توجه به این شرایط میتوان نتیجه گرفت که سرمایهگذاران همواره منطقی تصمیم نمیگیرند و در برخی از اوقات احساسی و تحت تأثیر شرایط موجود عمل میکنند. گرایشهای احساسی و طبیعی افراد باعث میشود که واکنشهایی کم یا زیاد رخ دهد. دانش مالی این تفکر را به چالش میکشد و بیان میکند که سوگیریهای رفتاری در تصمیمات سرمایه گذاری افراد تأثیرگذار است.
مالی رفتاری نشان میدهد که نگاه سرمایهگذار به بازار سرمایه و تصمیمات او ناشی از روانشناسی سرمایه گذار، نظرات و میزان ریسکپذیری او است. همچنین عوامل خرد و کلان کمی و کیفی در الگوهای رفتاری سرمایه گذار تأثیرگذار است.
این دانش تلاش میکند تا با بررسی عوامل روانشناختی، دلیل تصمیمات سرمایه گذاران را شناسایی کند. همچنین بینظمیهای بازار و فعالیتهایی را که از طریق فرضیه بازار کارا قابل توصیف نیستند را توضیح میدهد.
بازار کارا بیان میکند که هرگونه اخبار و اطلاعات درباره یک سهم یا کالا در بازارهای مالی فوراً بر قیمت آنها تأثیر میگذارد و قیمتها را تعدیل میکند. بهعبارتدیگر در یک بازار کارا، همه اطلاعات در قیمتها منعکس میشود؛ بنابراین درصورتیکه در بازار بورس، قیمت اوراق بهادار همراه با تمامی اطلاعات موجود و مرتبط تغییر کند، آن بازار را میتوان کارا نامید. در بازار کارا سرمایه گذاران نمیتوانند از اطلاعات نهانی و اخبار مرتبط سود بیشتری کسب کنند؛ زیرا قیمت قبل از انتشار اطلاعات تغییر پیدا کرده و تعدیل شده است. در بازار کارا فرض بر این است که همه سرمایه گذاران از اطلاعات مشابهی برخوردار هستند.
بااینحال ظهور پدیدههایی در تقابل با فرضیه بازار کارا مانند ایجاد حبابهای قیمتی در بازار سهام، وجود نوسانات بسیار شدید در قیمت سهام در برخی زمانهای خاص و واکنش بیشازحد سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات جدید سبب رد فرضیه کارا و ظهور دانش مالی رفتاری شده است. این دانش تلاش میکند تا با کمک گرفتن از دانش روانشناسی و ترکیب عوامل روانشناختی با عوامل تئوری اقتصادی و مالی، علت بروز این پدیدهها را توضیح داد.
برخی از شواهد موجود که فرضیه بازار کارا را رد میکند به شرح زیر است:
اثر تقویمی: این اثر بیان میکند که ساعات مختلف، روزهای هفته و روزهای تعطیل میتواند بر بازارهای مالی تأثیرگذار باشد. برای مثال، یکی از معروفترین این اثرات، اثر ژانویه و دسامبر است. تحقیقات بازار نشان میدهد که بازدهی سهام در اولین ماه میلادی در بالاترین حالت خود قرار دارد و در آخرین ماه سال به کمترین حد خود میرسد. همچنین بازدهی معاملات در بازارهای جهانی در آخرین روزهای هفته بالاتر از اولین روز هفته یعنی دوشنبه است.
اثر P/E: نسبت P/E عبارت است از قیمت یک سهم به سود آن و به معنی انتظار سرمایهگذار از بازدهی یک دارایی در آینده است. تفاوت این نسبت با اطلاعات واقعی یک سهم میتواند عدم وجود بازار کارا را نشان دهد.
اثر سود تقسیمی: شواهد نشان میدهد که شرکتهایی با درصد سود تقسیمی بالاتر، نسبت به شرکتهایی با درصد سود تقسیمی کمتر، بازده بالاتری دارند.
اثر عرضه اولیه: بسیاری از شرکتها ارزش سهام خود را در عرضه اولیه و انتشار سهام پایینتر اعلام میکنند تا ارزش سهام خود را به بازار بقبولانند؛ بنابراین سرمایه گذارانی که در روزهای ابتدایی پس از عرضه اولیه اقدام به خرید سهام آن شرکت میکنند، بازدهی بالاتری کسب میکنند.
مالی رفتاری را میتوان در دو سطح مختلف بررسی کرد:
۱- مالی رفتاری کلان: در حوزه مالی رفتاری کلان، بازارهای مالی و ویژگیهای آنها تحت بررسی قرار میگیرد.
۲- مالی رفتاری خرد: مالی رفتاری خرد تمایلات یا سوگیریهای سرمایه گذاران را در سطح فردی بررسی میکند.
رفتار سرمایه گذاران میتواند بر بازارهای مالی تأثیرگذار باشد. برخی از محققان معتقدند که کل بازار بر اساس ویژگیهای شخصیتی افراد شکل میگیرد و حرکت میکند. شاید این موضوع کمی اغراقآمیز به نظر برسد؛ اما طبق شواهد گذشته میتوان این نتیجهگیری را تا حدودی معتبر دانست. این شواهد نشان میدهد که اطلاعات شخصی، میزان تحصیلات، محیط و عوامل بسیار دیگری بر رفتار سرمایه گذاران تأثیر میگذارد. پس این رفتارها و تغییرات آنها نیز میتواند دلیل انتخاب و تصمیمهای سرمایهگذاران باشد. این جهتگیریها در بازارهای مالی میتواند بر روند بازار و قیمتها تأثیر بگذارد. در کنار این عوامل شاید بتوان موارد کلان جامعه را نیز بر تغییرات بازارها و نوسان قیمتها تأثیرگذار دانست؛ بنابراین سرمایه گذاران نیاز دارند تا برای شناخت بهتر و عملکرد بهینه در بازارهای سرمایه این عوامل را در کنار هم در نظر بگیرند.
درباره این سایت